هنگامی که بحث معنویت به میان می آید، یکی از نخستین پرسش هایی که به ذهن خطور می کند، این است که جهان از نظر معنویت به چه سمت و سویی در حرکت است. البته که به نظر می رسد علاقه و توجه به معنویت گرایی رو به افزایش است، اما این رشد از حقایق خالص و اصولی مربوط به معنوی بودن سرچشمه نمی گیرد؛ بلکه از جنبه راز آلود امور ناشی می شود و مردم را به سوی ظاهر پر زرق و برق معنویت می کشاند و از سادگی خاص یک شخص معنوی دور می کند. این در حالی است که بزرگترین مشکل جهان فعلی ما و جمعیت رو به ازدیادش، مصرف گرایی است و باید بپذیریم که به عنوان انسان هایی معمولی، هیچ یک نمی توانیم مشکلات دنیا را حل کنیم. بلکه فقط می توانیم سهم خودمان را در دنیای کوچکمان انجام دهیم.

معنویت گرایی ساده است، و صرفاً به این مربوط می شود که چطور ارتباط تان را با سایر موجودات زنده تصدیق می کنید، آنها را چگونه می بینید، با آنها چگونه رفتار می کنید و چگونه به آنها احترام می گذارید، و ذات زندگی بر روی این سیاره ـ که توسط انسان اداره می شود ـ را چگونه ارج می نهید.

اما معنویت گرایی به مفهوم خاص امروزی اش، افراد را از جنبه های انسانی وجودشان دور می کند و آنها برای هر چیزی به دنبال پاسخی معنوی هستند. این در حالی است که از هر ده پاسخ، نه تای آنها صرفاً به وجود انسـانی و نحوه رفتار و واکنش انسان ها نسبت به یکدیگر مربوط است. به یاد داشته باشید که شما روحی هستید در حال از سر گذراندن تجربه ای انسانی… بنابراین تجربیاتی که هم اکنون دارید، ابتدا و در وهلـه نخست، تجربیاتی انسـانی است تا درسـی را به شـما بیـامـوزد که رشـد کنید.

وقتی امور خوب پیش نمی روند یا باعث ایجاد آشفتگی در زندگی شما می شوند، دست از سرزنش کردن خداوند بردارید و به دور و برتان نگاهی بیندازید… به کسـانی که در اطرافتـان هسـتند. ببینید کـه خودتان چـطور بـه شـرایط واکـنش نشـان می دهید.

این که هر انسانی از جنس عشق و نور است، ضرورتاً به این معنی نیست که انرژی همه انسان ها با انرژی شما هم ارتعاش است. بنابراین شما به سمت همه افراد جذب نخواهید شد و عملاً برخی افراد را دفع خواهید کرد و دوست نخواهید داشت؛ مثل زمانی که دو آهنربا را کنار هم قرار می دهید.

شما فقط انسان هستید؛ همان موجودی که قرار است باشید و درباره اش بیاموزید. در طول زندگی ما مجاز هستیم که اشتباه کنیم، چرا که این شیوه یادگیری ماست. اما یاد بگیرید که هرگاه اشتباهی مرتکب می شوید، خودتان را به خاطر آن اشتباه ببخشید و رهایش کنید. بپذیرید که این اشتباه، تنها یک درس بوده تا به رشد شما کمک کند.

معنوی بودن به این معنی نیست که شما مجبورید مثل یک قدیس یا گورو زندگی کنید و هر کاری را بی عیب و نقص انجام دهید. هیچ یک از ما کامل نیستیم و هرگز نخواهیم بود. بنابراین تنها کافیست به گونه ای زندگی کنید که زندگی تان بهترین شکل تجلی شما به عنوان یک انسان باشد.

یک انسان خوب و معنوی بودن، قواعد اصولی ساده ای دارد: 

  1. ارتباط تان با تمام موجودات روی کره زمین و یگانگی تان با هستی را تصدیق کنید. 
  2. با همه کس و همه چیز همان طوری رفتار کنید که می خواهید با خودتان رفتار شود.
  3. هنگامی که چیزی می بخشید، به میل خودتان و با عشق ببخشید و توقع جبران و بازگشت نداشته باشید. 
  4. همیشه سعی کنید بهترین شکل تجلی خودتان به عنوان یک انسان باشید و به همین شیوه زندگی کنید. 
  5. به خاطر داشته باشید که شما از هیچ انسان دیگری برتر یا کمتر نیستید و همه ما برابریم و از یک سرچشمه پدید آمده ایم؛ و شما تنها مسئول مسیری هستید که خودتان در طی این حیات انسانی می پیمایید. شما تنها مسیر خودتان را در پیش می گیرید؛ دیگران نیز راه خودشان را خواهند رفت.
  6. عشق باشید، در جایی که نیاز به عشق هست. شفقت باشید، جایی که نیاز به شفقت هست. نور بیافشانید، جایی که نیاز به نور هست. اما آگاه باشید که اینها را کجا می بخشید؛ چرا که ممکن است همه انسان ها خلوص نیت شما را نداشته باشند. پس خردمندانه ببخشید. 

شما روحی هستید که انسان بودن را تجربه می کند؛ نه انسانی که تجربه ای معنوی دارد.

نوشته Christopher A. Claxton